الهی!...
نه من آنم،که ز فیض نگهت چشم بپوشم،
نه تو آنی که گدا را ننوازى به نگاهی،
در اگر باز نگردد، نروم باز بجایی،
پشت دیوار نشینم، چو گدا برسر راهی،
کس به غیر از تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی،
بازکن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی.